بجز کشاورزی ، فرصتهای دیگری از اشتغال و ثروت در روستاها هست که بتدریج با توسعه آتی روستاها بالفعل می شود؛ ولی غالبش نصیب خود روستاییان نمی گردد !!
چند نمونه مشاهده شده:
✅ اول، فرصت معدن، برای روستاهای کوهستانی و معدن خیز.
🔸 این روستاها مملو از معادن غنی و دست نخورده ای هستند که اغلب توسط دیگرانی از شهرها و حتی افرادی از استانهای دیگر، تملک شده است. کوه های روستا به غیرروستاییان فروخته شده و از آن بهره برداری هم نمی شود. کشاورزی هم عمدتاً به دلیل کوهستانی بودن روستا رونقی ندارد.
در یک نمونه، مردان روستایی معدن خیز، اتفاقاً به کارگری فصلی در معادن فعال شهر مجاور مشغولند! .. یعنی روستاییان مهارت معدنکاری هم خودشان دارند، ولی سهمی از ثروت و اشتغال، در معادن روستای خودشان پیدا نکرده اند.
✅ دوم، فرصت تجارت و خدمات، برای روستاهای همجوار بازارچه های مرزی.
🔸 بازارچه های مرزی یکی از پر اشتغال ترین و درآمدزاترین فرصتها برای روستاها است. اما در روستاهای همجوار، نهایتاً عملگی در بازارچه اگر به روستاییان رسیده باشد. و الا غرفه های تجاری بازارچه و یا مجتمع های خدماتی اطراف آن مال دیگرانی از شهرها یا حتی خارج استان است!
در یک نمونه، که بازارچه مرزی بشدت محتاج مجتمع خدماتی است، سرمایه گذار غیرمحلی پروژه ای نیمه کاره را رها کرده، درحالی که روستای همجوار درخواست ایجاد مجتمع دارند و رسیدگی نمی شود.
✅ سوم، فرصت گردشگری، برای روستاهای خوش اقلیم و مستعد.
🔸 روستاهایی هستند که طبیعتی بکر و استعداد مهیایی برای جذب گردشگر دارند. اما یا اصلاً به این مزیت روستا توجهی نشده و یا اگر شده، باز فرصتها توسط غیرروستاییان تملک شده است؛ مثل خرید باغات و منازل روستا و یا احداث مجتمع های آب گرم و غیره؛ و خود روستاییان، نهایتاً دستفروشی یا خرده خدماتی اگر ارائه دهند.
در یک نمونه، روستایی که مشهور به گردشگری است و حتی گردشگر خارجی نیز به آنجا سر می زند و فرصت بکر برای گردشگری سلامت هم دارد و جمعیت بالایی نیز ساکن هستند، هیچ برنامه ای برای توانمندسازی اقتصاد گردشگری روستا در نظر گرفته نشده است.
چرا چنین است؟
🔸 چون در فرهنگ عمومی، روستایی را بیش از کشاورز نمیشناسیم. او را عمله می دانیم و نه بیشتر. زورمان می آید روستازاده سرشار از ثروت شود، از محل فرصتهای روستای خودش. انگار حتماً باید محرومیت را به روستا الصاق کنیم و بس و نمی توانیم از این سقف بالاتر بپریم. برای دادن انواع اعانات به روستاییان خوب پای کاریم؛ اما برای پولدار کردن آنها از محل فرصت های موجه و بی شمارشان، کاری بلد نیستیم انجام دهیم.
🔸 چون سیاست نویسان و قاعده گذاران امر روستا، یاد نگرفته اند درونمایه های انسانی و اجتماعی را در سیاستها و برنامه های اقتصادی شان ادغام کنند. اگر بگویی جاده ای سه بانده بر سینه کش کوه های روستا احداث کنید این کار را می کنند اما اگر بخواهی قانونی بگذارند که هرکسی از بیرون روستا نتواند بیاید و منابع معدنی و تجاری و گردشگری روستاها را چپاول کند و بلکه باید حق و سهم روستاییان هم لحاظ بشود، ذهن شان قفل می کند و چپ چپ نگاهت می کنند.
تلفن واحد پشتیبانی و فروش: 7000 15 35 011 داخلی 3
همراه (مدیر فروش) : 2208 666 0911
مازندران بابل چهار راه نواب صفوی روبروی اشرفی 16 جنب گل و بلبل
تلفن و فکس: 7000 15 35 011